۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

یارا


به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا

که این دو فتنه به هم می‌زنند دنیا را

با تو

با تو مرا سوختن اندر عذاب


به که شدن با دگری در بهشت


بوی پیاز از دهن خوبروی


نغز تر آید که گل از دست زشت


حسین (ع)


آبروی حسین به کهکشان می ارزد

یک موی حسین بر دو جهان می ارزد


گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست


گفتا که حسین بیش از آن می ارزد


عطـر گلاب

آنچنان کز برگ گل عطـر گلاب آید برون


تا که نامـت میبرم از دیده آب آیـد برون

گریه ی بی اختیار

ای که منع گریه ی بی اختیارم میکی


گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار


نگاه گرم تو

از یک نگاه گرم تو رنگم پریـده است


قربان او شوم که تو را آفریده است


محبــوب من

از عالمی گسست دلم بسته ی تو شد


محبــوب من،تــو بـا همه عــالــم بـرابـری


شراب

اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک


از آن گنــاه که نفعــی رسد بغیــر چه باک

اسیــــــــــــر


ای که به دام تو اسیــــــرم اسیــــــــــــر

لذت دیوانگی از من مگیــــــــــــــــــــــــــر


آتش عشق


از ســــوز مـحـبـت چـه خبـر اهــل هوس را

این آتش عشق است نسوزد همه کس را