۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

تو را از من گریزی نیست


تو را از من گریزی نیست

وقتی لباس هایت را عوض می کنی
کسی که پشت کمد مخفی شده است منم
وقتی به رختخواب می روی
ملحفه‌ی گلدار سفید رنگ‌ات منم
چراغ مطالعه ات منم
سقف اتاقت منم
شب به خیری که
از دهان مادرت خارج می شود منم

دوستت دارم
و تو را از من
گریزی نیست.

(مجموعه شعر افلاطونی که هندسه نمی دانست- ابوالقاسم تقوایی)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد