۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

حیف مـوهای پر کلاغی


حیف مـوهای پر کلاغی نیست ، روسری دور آن قفس بکشد


جز من و تو کسی که اینجا نیست بگذار آسمان نفس بکشد!



اهــل سیگار نیستم امــا بگذار این مسافـــر خسته


نخ پیراهن ترا گاهی ، بعد چای از سر هوس بکشد !!



و خدا در مدار لب‌هایت ، خال را آفرید چون می‌خواست


مرز دنیـــای کوچک من را ، کمتر از دانـــه عدس بکشد



دهنِ فکرم از تو آب افتاد مثل لیموی ترش می‌مانی


کاش نقاشـــی تو را از نو ، بار دیگر خدا ملس بکشد



"این دغل دوستان که می‌بینی" ، عاشقت نیستند ، می ترسم


دست این روزگار عاشق کش ، گِــــرد شیرینی‌ات مگس بکشد



ارث ما شاعران که قابل نیست ای رفیقان وصیتم این است


نفـس آخــــر مــــرا دم مــــرگ بگذارید هم‌نفس بکشد





مجید آژ



http://raghsezehn.persianblog.ir/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد