حیف مـوهای پر کلاغی نیست ، روسری دور آن قفس بکشد
جز من و تو کسی که اینجا نیست بگذار آسمان نفس بکشد!
اهــل سیگار نیستم امــا بگذار این مسافـــر خسته
نخ پیراهن ترا گاهی ، بعد چای از سر هوس بکشد !!
و خدا در مدار لبهایت ، خال را آفرید چون میخواست
مرز دنیـــای کوچک من را ، کمتر از دانـــه عدس بکشد
دهنِ فکرم از تو آب افتاد مثل لیموی ترش میمانی
کاش نقاشـــی تو را از نو ، بار دیگر خدا ملس بکشد
"این دغل دوستان که میبینی" ، عاشقت نیستند ، می ترسم
دست این روزگار عاشق کش ، گِــــرد شیرینیات مگس بکشد
ارث ما شاعران که قابل نیست ای رفیقان وصیتم این است
نفـس آخــــر مــــرا دم مــــرگ بگذارید همنفس بکشد
مجید آژ
http://raghsezehn.persianblog.ir/