-
مهدی عرب سرخی
جمعه 26 تیرماه سال 1394 23:19
به عشقت روز و شب بانو همیشه ما گرفتاریم به یادت هم سحر خوردیم و هم مشغول افطاریم از عشقت دست برداریم ما؟! نه ! بیخیالش شو به قول آق نقی اصــلا " مگه میشه ؟! مگه داریم ؟! "
-
قلبم
دوشنبه 22 تیرماه سال 1394 21:23
حفره ای بود پر از خون وسط سینه من مهرت افتاد به قلبم، ضربان شکل گرفت
-
حامد عسکری
شنبه 20 تیرماه سال 1394 03:08
وقتی بهشت عزوجل اختراع شد حوا که لب گشود عسل اختراع شد! آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت! تا هاله ای به دور زحل اختراع شد! آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت... نزدیک ظهر بود ... غزل اختراع شد... آدم که سعی کرد کمی منضبط شود مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد... «یک دست جام باده و یک دست زلف یار» اینگونه بود ها..! که بغل...
-
امیرحسین آقاطاهر
شنبه 13 تیرماه سال 1394 15:47
عجب لبخندِ با حالی ، تو با لبخند می باری... مونالیزا شدی در بغض خود لبخند میکاری کنارت هر کجا باشم، کمی عالی تر از خوبم بگو بی حاشیه، یک جمله: " من را دوستم داری! " مرا آرام کن با جمله هایت ؛ من تو را دارم بگو از هر کسی غیر از خودم بیزارِ بیزاری بمان تا آخرش؛ مرسی که هستی پیش من عشقم! در این دنیا ندارم غیر...
-
جابر استطاعت
شنبه 13 تیرماه سال 1394 15:44
آنقَـدَر بدبختی ام در دوری از تـو کامل است می روم مهمــان ِ احسان ِ علیخانی شوم ...
-
چشمان خطرناک
پنجشنبه 11 تیرماه سال 1394 15:28
باید بخرم با تو همه ثانیه ها را رفتم بفروشم کمِ کم کُـلّیه ها را چشمان خطرناک شما بیمه ندارند بیرون نرو تا جورنکردم دیه ها را .!!
-
عشوه فروش
جمعه 5 تیرماه سال 1394 22:43
ای عشوه فروش ! با خریدار بســاز ...
-
فال می گیرم..
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1394 22:46
فال می خواهم بگیرم می شود نیت کنی؟ می شود با این غزل احساس سنخیت کنی؟ منطق لب های تو شد علت اشعار من می شود با بوسه ای اثبات علیت کنی طبع من گرم است، عشق من ندارد حد و مرز تو زرنگی، می شود آن را مدیریت کنی؟ شعر من بی تو اهمیت ندارد نازنین عشوه ای کن تا غزل را پر اهمیت کنی عذر می خواهم حواسم چند بیتی پرت شد ! فال می...
-
رضا احسان پور
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1394 22:35
والله بانو جان! به قرآن! دوستت دارم یا نه! به جان هر دوتامان دوستت دارم هر طور باشی... خوب یا بد... هر کسی باشی گیرم به فرض، اصلاً که شیطان ! دوستت دارم آری! علی رغم تمام تلخکامیها شیرینترین هستی؛ کماکان دوستت دارم شاید قبولش سخت باشد اندکی امّا آه! از صمیم قلبم، از جان... دوستت دارم حتی به عشقم ذرّهای ایمان نداری...
-
چشمهای میشی
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1394 22:16
عاقبت با یک غزل او را هوایی میکنم بعد عاشق کردنش خود را فدایی میکنم گفته اند او عاشق شعر است و شاعر پیشگی با همین ترفند از او دلربایی میکنم..! من که "شاعر " نیستم اما به عشق او چنین در میان دوستان " شاعر نمایی" میکنم!! قلب او سنگیست من میکوبمش با شعر ناب کعبه ای میسازم از آن و خدایی میکنم او طلسمم...
-
ندیدن تـو را من چه کـنم..؟!
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1394 22:07
آشوب جـهان و جَنگ دنیـا به کنـار بُحـران ندیدن تـو را من چه کـنم..؟!
-
احسان امیدی
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1394 22:01
همان طــور که دردم به خودم مربوط است، شیطنت های دلم هم به خودم مربوط است ! گله کم کن که چرا از همه ی شهر تو را … «آرزویم» که مسلّم به خودم مربوط است ! گفته بودند که عشق است و غمش سوزان است برود غم به جهنّم! به خودم مربوط است ! دوست دارم که ازین بغض بمیرم اما پیشت هرگز نزنم دم، به خودم مربوط است ! می نشینم شبُ در فکر...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1394 21:59
تو با من باش از خوشحالی بسیار... می رقصم بگو با دف ، پیانو ،چنگ ،حتی تار... می رقصم تو باشی در کنارم وااای... مثل قاصدک در باد برایت عاشقانه ، صدهزاران بار ...می رقصم سماع وباله و هیپُ پاپ و تانگو...بندری، ترکی به هر سازت بدون درهم و دینار... می رقصم بیا بنشین میان چشم من ای نازنین دلبر که دائم دور تو چون پایه ی...
-
خوشل من
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 23:13
لطفا طـوری خوشـگـل نبـاش؛ که آدم نفهـمـد چـه می گـوییـد!!
-
چقدر خوبه که ما کنار همیم
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 23:12
کُتش رو تنش کرد و لبخند زد: " چقدر خوبه که ما کنار همیم " حواسم به چشمای سگ دارشه بلندتر صدا زد " عزیزم ! بریم..؟" با چشمای بسته نفس میکشم چه عطری نشسته رو شال گردنم همه فکر و ذکرم همین عطرشه واسه اینه آرومه راه رفتنم میخام هی موهاشو نوازش کنم میجنگم ولی بیخودی با خودم خدایی به بادم حسودیم میشه...
-
the imitation game 2014
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:53
میدونی آلن،گاهی وقتا همون آدمی که هیچکس فکرشم نمیکنه ؛ کاری میکنه که هیچکس فکرشم نمیکنه...! the imitation game 2014
-
کبوتر و باز
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:48
باز بــی باز، کبـوتر به جهنم اصلا من فقط عشق تو را وِرد زبانم دارم..!
-
دکتر گفت احوالت مساعد نیست
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:33
عزیزم دوری ات خیلی برای من خطر دارد من و تو خوب می دانیم که دلتنگی خطر دارد همین دیروز دکتر گفت احوالت مساعد نیست تصور کرده داروها به حال من اثر دارد سراپایم میان دستگاهی سرد، اسکن شد یکی باید بیاید از دلم تصویر بردارد..! عزیزم حال من این روزها بدجور داغون است اگر بدتر کنی بهبودی اش ، اما و گر دارد نفسهایم گرفته،دست و...
-
خدا
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:26
خدا بدون من هم خداست من بدون خدا هیچی نیستم...
-
لرزید ستون فقراتم
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:24
می خواستم آشفته نباشد حرکاتم وارد شد و لرزید ستون فقراتم وارد شد وجان کــاملاً از کــالبدم رفت داده است ولی وعده ی یک بوسه، نجاتم با نذر و نیازم اگر از راه می آمد از دست نمی رفت حساب صلواتم این شدت شیرین ، هیجان در رگم انداخت در چای چه ها ریخته ای جای نباتم...؟!! اینقدر مشو خیره به ساعت مچیات، باز بنشین نفسی شعر...
-
مــــــــــــن میـــــــرم بـــــــــــــــالا
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:21
از آسمون سنگ بباره.. زمونه منو جا بزاره... دنیا رو من پا بزاره .... مــــــــــــن میـــــــرم بـــــــــــــــالا مــــــــــــن مــیـــــــرم بـــــــــــــــالا.........
-
خواهران عزیز...! یا الله...!
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 22:20
اول روضه میرسد از راه قد بلند است و پردهها کوتاه آه از آنشب که چشم من افتاد پشت پرده به تکه ای از ماه بچهی هیأتم منُ و حساس به دو چشم تو و به رنگ سیاه مویت از زیر روسری پیداست دخترِه ... لا اله الا الله...! به «ولا الضالین» دلم خوش بود با دو نخ موی تو شدم گمراه چشمهایم زبان نمیفهمند دین ندارد که مرد خاطرخواه چای...
-
بیمار توام درد و درمانم
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 16:04
ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چـــه بگویم به پرستار جوانم ؟؟ باید چه بگویم ؟ تو بگو، ها ؟ چه بگویم وقتی کـــه ندارد خبــــر از درد نهانم ؟ تب کرده ام امــا نه به تعبیر طبیبان آن تب که گل انداخته بر گونه ی جانم بیمـــــاریِ من عامل بیگانـــه ندارد عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم آخر چه کند با دلِ من علم...
-
منم ببر
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 16:02
باید خودم را جمع کنم، بگذارم توی ساکت، تو همیشه موقع رفتن من را فراموش میکنی!!!
-
حال خوب بد
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 15:58
از تو که حرف می زنم ؛ یک جور خوبی ، ...حال من بد می شود..!
-
عشق
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 15:57
عشق داغ من عشق ماه من اشتباه من اتفاق من...
-
یار فراموشکار
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 15:55
یادم نمی کنی و یادم نمی روی یــادت بخیــر یار فراموشــکار ما
-
بار عالم
سهشنبه 2 تیرماه سال 1394 15:52
گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید
-
بهار
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1393 20:42
بهار و اینهمه دلتنگی؟! نه، شاید فرشتهای فصلها را به اشتباه ورق زده باشد...!
-
به یک پلک تو میبخشم
شنبه 17 اسفندماه سال 1392 20:02
به یک پلک تو میبخشم تمام روز و شبها را که تسکین میدهد چشمت غم جانسوز تبها را بخوان! با لهجهات حسّی عجیب و مشترک دارم فضا را یکنفس پُر کن به هم نگذار لبها را به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحبها را دلیلِ دلخوشیهایم! چه بُغرنج است دنیایم! چرا باید چنین باشد؟... نمیفهمم...