۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

چشمهای میشی

عاقبت با یک غزل او را هوایی میکنم

بعد عاشق کردنش خود را فدایی میکنم


گفته اند او عاشق شعر است و شاعر پیشگی

با همین ترفند از او دلربایی میکنم..!


من که "شاعر " نیستم اما به عشق او چنین

در میان دوستان " شاعر نمایی" میکنم!!


قلب او سنگیست من میکوبمش با شعر ناب

کعبه ای میسازم از آن و خدایی میکنم


او طلسمم کرده با آن چشمهای میشی اش

شعر میخوانم نگاهش را گدایی میکنم


من به اعجاز "غزل" بر قلب انسان واقفم

آخرش هم با " غزل" او را، هوایی میکنم



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد