می خواستم آشفته نباشد حرکاتم
وارد شد و لرزید ستون فقراتم
وارد شد وجان کــاملاً از کــالبدم رفت
داده است ولی وعده ی یک بوسه، نجاتم
با نذر و نیازم اگر از راه می آمد
از دست نمی رفت حساب صلواتم
این شدت شیرین ، هیجان در رگم انداخت
در چای چه ها ریخته ای جای نباتم...؟!!