۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

من خسته ام

تو نیستی


و من خسته ام از هرچه هست...


خسته...


دوستت دارم

دوستت دارم


ز دریا بیشتر


وز زمین


وز کهکشان ها بیشتر


انگار تویی

ماه می تابد و انگار تویی میخندی


باد می آد و انگار تویی می گذری


طاق ابروی تو

طاق ابروی تو سرمشق کدام استاد است


که خرابات دلم در پس آن آباد است


چشمان شما

مانند دوتا رود که طغیان کرده


چشمان شما عجیب عصیان کرده


من خانه کهنه گلی خواهم شد


تو زلزله ای که شهر ویران کرده


تویی تو

مرغ دل مارا که به کس رام نگردد


آرام تویی، دام تویی، دانه تویی تو


رخ تو

غم من بداند آنکس که رخ تو دیده باشد


وگرت ندیده باشد، ز کسی شنیده باشد


دل دیوانه

از دل دیوانه ام دیوانه تر دانی که کیست؟


"من" که دائم در علاج این دل دیوانه ام


حافظ، امیر نظام گروسی، دکتر سید محمود انوشه

حافظ:


اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را




امیرنظام گروسی:


اگر آن کرد گروسی بدست آرد دل ما را

بدو بخشم تن و جان و سر و پا را

جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی

نه چون حافظ که میبخشد سمرقندو بخا را را




دکتر سید محمود انوشه:


اگر آن مهرخ تهران بدست آرد دل ما را

به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنی را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه برآن مهلقای ما که شورافکنده دنیارا


دلم ...

دلم پرواز میخواهد


دلم آواز می خواهد


دلم بی رنگو بی روح است


دلم نقاشی یک قلب پر احساس میخواهد...