۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

ندیدن تـو را من چه کـنم..؟!

آشوب جـهان و جَنگ دنیـا به کنـار

بُحـران ندیدن تـو را من چه کـنم..؟!


احسان امیدی

همان طــور که دردم به خودم مربوط است،
شیطنت های دلم هم به خودم مربوط است !

گله کم کن که چرا از همه ی شهر تو را …
«آرزویم» که مسلّم به خودم مربوط است !

گفته بودند که عشق است و غمش سوزان است
برود غم به جهنّم!  به خودم مربوط است !

دوست دارم که ازین بغض بمیرم اما
پیشت هرگز نزنم دم، به خودم مربوط است !

می نشینم شبُ  در فکر تو تا اول صبح
می چکم خاطره، نم نم، به خودم مربوط است !

دوستت دارم و این دست خودم نیست ولی
بهتر آن است بگویم : به خودم مربوط است !

دوستت دارم بی آنکه بپرسم:  که تو چه؟
عاشقی کردن مبهم! به خودم مربوط است !

 

این مهم نیست تو ُ بقیه چه می اندیشید
دوستت دارم و آن هم به خودم مربوط است..!



تو با من باش از خوشحالی بسیار... می رقصم

بگو با دف ، پیانو ،چنگ ،حتی تار... می رقصم

 

تو باشی در کنارم وااای... مثل قاصدک در باد

برایت عاشقانه ، صدهزاران بار ...می رقصم

 

سماع وباله و هیپُ پاپ و تانگو...بندری، ترکی

به هر سازت بدون درهم و دینار... می رقصم

 

بیا بنشین میان چشم من ای نازنین دلبر

که دائم دور تو چون پایه ی پرگار... می رقصم

 

غمت را یک به یک بر دوش من بگذار و بعد از آن

تماشا کن برایت مثل یک غمخوار ... می رقصم

 

مفاعیل، مفاعیل، مفاعیل... بزن جانا

که با هر وزن و هر آهنگ و هر تکرار... می رقصم


خوشل من

لطفا

طـوری خوشـگـل نبـاش؛ 

که آدم نفهـمـد چـه می گـوییـد!!

چقدر خوبه که ما کنار همیم

 

کُتش رو تنش کرد و لبخند زد:

" چقدر خوبه که ما کنار همیم "

حواسم به چشمای سگ دارشه

بلندتر صدا زد " عزیزم ! بریم..؟"

 

با چشمای بسته نفس میکشم

چه عطری نشسته رو شال گردنم

همه فکر و ذکرم همین عطرشه

واسه اینه آرومه راه رفتنم

 

میخام هی موهاشو نوازش کنم

میجنگم ولی بیخودی با خودم

خدایی به بادم حسودیم میشه

میاد و موهاشو میریزه بهم

 

صدا ضبطشو بسته و زیر لب

میخونه همون شعرِ هر بارشو

نگاش میکنم، زُل زده توو چشام

میدونه که دوس دارم این کارشو

 

دم رفتنش بوسه زد روو سرم

یه جوری که چن دیقه ای جاش نرفت

یه عینک به چشمش زد و دووور شد

نگام تا کجاها که باهاش نرفت...

the imitation game 2014

میدونی آلن،گاهی وقتا همون آدمی که هیچکس فکرشم نمیکنه ؛

کاری میکنه که هیچکس فکرشم نمیکنه...!

 

the imitation game 2014



کبوتر و باز

باز بــی باز، کبـوتر به جهنم اصلا

من فقط عشق تو را وِرد زبانم دارم..!

دکتر گفت احوالت مساعد نیست

عزیزم دوری ات خیلی برای من خطر دارد

من و تو خوب می دانیم که دلتنگی خطر دارد


همین دیروز دکتر گفت احوالت مساعد نیست

تصور کرده داروها به حال من اثر دارد


سراپایم میان دستگاهی سرد، اسکن شد

یکی باید بیاید از دلم تصویر بردارد..!


عزیزم حال من این روزها بدجور داغون است

اگر بدتر کنی بهبودی اش ، اما و گر دارد


نفسهایم گرفته،دست و پایم سست، رنگم زرد

عزیزم دوریت جداً برای من ضرر دارد

خدا

خدا بدون من هم خداست

من بدون خدا هیچی نیستم...

لرزید ستون فقراتم

می خواستم آشفته نباشد حرکاتم
وارد شد و لرزید ستون فقراتم


وارد شد وجان کــاملاً از کــالبدم رفت  
داده است ولی وعده ی یک بوسه، نجاتم


با نذر و نیازم  اگر از راه می آمد
از دست نمی رفت حساب صلواتم


این شدت شیرین ، هیجان در رگم انداخت
در چای  چه ها ریخته ای جای نباتم...؟!!


اینقدر مشو خیره به ساعت مچی‌ات، باز
بنشین نفسی شعر بخوان ، مست صداتم