شبی در شب ترین شبها، تو ماهم می شوی آیا؟
تو تسلیم تماشای نگاهم می شوی آیا؟
شبیه یک پرنده، خیس از باران که می آیم
تو با دستان پر مهرت، پناهم می شوی آیا؟
پس از طی کردن فرسنگها راهی که می دانی
کنار خستگیها، تکیه گاهم می شوی آیا؟
شناکردن میان خاک را بد من بلد هستم
تو اقیانوس موج آماج را هم می شوی آیا؟
نگاه ناشیانه من به هستی داشتم عمری
تو تصحیح تمام اشتباهاتم می شوی آیا؟
ا گر بی روز و بی تقویم ماندم من
به و صل فصلهایت، سال و ماهم می شوی آیا؟
برای دوستم داری گواهت بوده ام عمری
برای دوستت دارم گواهم می شوی آیا؟
شب افسانه ای با تو طلوع تازه ای دارد
تو در صبح اساطیری پگاهم می شوی آیا؟
صبور و ساده ای اما ،عمیق و ژرف،عشق من
برای حرف نجوا، نعره چاهم می شوی آیا؟
پس از صد سال ا گر بد ترجمه کردی نگاهم را
به پاس اشکهایم عذر خواهم می شوی آیا؟
تو شیرینتر از آن هستی که شادابیت کم گر
و از خود تلخ می پرسم تباهم می شوی آیا؟
شانه های تو
همچو صخره های سخت و پر غرور
موج گیسوان من در این نشیب
سینه میکشد چو آبشار نور
شانه های تو
چون حصار های قلعه ای عظیم
رقص رشته های گیسوان من بر آن
همچو رقص شاخه های بید در کف نسیم
شانه های تو
برجهای آهنین
جلوه شگرف خون و زندگی
رنگ آن به رنگ مجمری مسین
در سکوت معبد هوس
خفته ام کنار پیکر تو بی قرار
جای بوسه های من بر روی شانه هات
همچو جای نیش آتشین مار
شانه های تو
در خروش آفتاب داغ پر شکوه
زیر دانه های گرم و روشن عرق
برق می زند چو قله های کوه
گرچه گاهی حال من مانند گیسوهای توست
چشمه ی آرامشم پایین ابروهای توست
خنده کن تا جای خون درمن عسل جاری کنی
بهترین محصول ها مخصوص کندوهای توست
فتنه ها افتاده بین روسری های سرت
خون به پا کردی، ببین! دعوا سرموهای توست
کار دنیا را بنازم که پر از وارونگی ست
یک پلنگ مدعی در دام آهوهای توست
فتح خواهم کرد روزی سرزمینت را اگر
لشکری آماده پشت برج و باروهای توست
شهر را دارد به هم می ریزد امشب ، جمع کن
سینه چاکی را که مست از زخم چاقوهای توست
کوک کن ، بردار سازت را ، برقصان وبرقص
زندگی آهنگ زیبای النگوهای توست
خوش به حال من که می میرم برایت اینهمه
مرگ امکانی به سمت نوش داروهای توست
سیاه گیسو سیاه چشمم سپید بانو
رسیده شب گشودم بسترت از پرنیان قو
لالالالا شناور شو میون بستر خوابت
به عشق تو شکستم من طلسم این شب جادو
سپیدبانو بخواب اروم نمیذارم چشات ترشه
ازین پس غصه هات باید میون نطفه پرپر شه
لالالالا میخونم زیر گوشت قصه امید
که تا این قصه زیبا واسه تو عمق باورشه
سپیدبانو اگه شب مثل دیواره میده قلب تورو ازار
لالالالا جداشو از سیاهی شب تکرار
به دنیای سپیدعشق به رویاها قدم بگذار
با جمله ی رندان جهان هم کیشم
خیام ترانه های پر تشویشم
انگار شراب از آسمان می بارد
وقتی که به چشمان تو می اندیشم
بسیـار تماشایی و آراسته ای
از رونق مـاه آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که مارا دیدی
از روی کدام دنده بر خاسته ای؟
با نگاهت آتش می زنی
با دستت خاموش می کنی
چه کار است؟؟
نگاه نکن...
پ ن: والا ..!!