۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

نوشین لب

تو نوشین لب میان جمع خاموشی ولی چشمم


ز هر موج نگاه دلکشت پیغام می گیرد


مهدی سهیلی

یـاد تـو

تــو مـپنـدار کـه از یـاد تـو را خـواهـم برد


من بدون تو به یک پلک زدن خواهم مرد


به فدای چشم تو

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است


ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است


یارا


به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا

که این دو فتنه به هم می‌زنند دنیا را

با تو

با تو مرا سوختن اندر عذاب


به که شدن با دگری در بهشت


بوی پیاز از دهن خوبروی


نغز تر آید که گل از دست زشت


حسین (ع)


آبروی حسین به کهکشان می ارزد

یک موی حسین بر دو جهان می ارزد


گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست


گفتا که حسین بیش از آن می ارزد


عطـر گلاب

آنچنان کز برگ گل عطـر گلاب آید برون


تا که نامـت میبرم از دیده آب آیـد برون

گریه ی بی اختیار

ای که منع گریه ی بی اختیارم میکی


گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار


نگاه گرم تو

از یک نگاه گرم تو رنگم پریـده است


قربان او شوم که تو را آفریده است


محبــوب من

از عالمی گسست دلم بسته ی تو شد


محبــوب من،تــو بـا همه عــالــم بـرابـری