-
یارا
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:42
به چشمک این همه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه به هم میزنند دنیا را
-
با تو
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:39
با تو مرا سوختن اندر عذاب به که شدن با دگری در بهشت بوی پیاز از دهن خوبروی نغز تر آید که گل از دست زشت
-
حسین (ع)
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:35
آبروی حسین به کهکشان می ارزد یک موی حسین بر دو جهان می ارزد گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
-
عطـر گلاب
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:33
آنچنان کز برگ گل عطـر گلاب آید برون تا که نامـت میبرم از دیده آب آیـد برون
-
گریه ی بی اختیار
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:29
ای که منع گریه ی بی اختیارم میکی گر بدانی حال من گریان شوی بی اختیار
-
نگاه گرم تو
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:26
از یک نگاه گرم تو رنگم پریـده است قربان او شوم که تو را آفریده است
-
محبــوب من
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:24
از عالمی گسست دلم بسته ی تو شد محبــوب من،تــو بـا همه عــالــم بـرابـری
-
شراب
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:22
اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک از آن گنــاه که نفعــی رسد بغیــر چه باک
-
اسیــــــــــــر
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:20
ای که به دام تو اسیــــــرم اسیــــــــــــر لذت دیوانگی از من مگیــــــــــــــــــــــــــر
-
آتش عشق
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:19
از ســــوز مـحـبـت چـه خبـر اهــل هوس را این آتش عشق است نسوزد همه کس را
-
دنیای من
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:15
ای نـگـاهـت رونــق فــردای مـن در تو معنی می شود دنیای من
-
قربان یار
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:13
ای کاشکی به عالم تا چشم کار میکرد دل بود و آدم آن را قربان یار میکرد
-
چشم تو
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:01
بیـسـتون هـیچ، دمـاوند اگر سد بشود چشم تو قسمت من بوده و باید بشود
-
نامه دل
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 23:01
نامه را گر می بری قاصــد زبانـــی هم بــگو نامه را آهسته وا کن دل در آن پیچیده است
-
همدم نفسهایت
شنبه 28 مردادماه سال 1391 23:21
کاش زمـــزمه ای بــودم از آوازی بر لبــــ تــو میخـــوانـــدیـَـم مــوقع ِ سـرخوشـــی هایتـــــ تا دمــــی همـــراه بـــودم با نفـــس هایتــــ..... نیلوفر ثانی
-
همیشه راهی هست
شنبه 28 مردادماه سال 1391 23:16
همیـــشه با تو راهـــی هســتـــ حتـــی تــوی کـوچه های بن بســـتـــــ ....
-
خیام
جمعه 27 مردادماه سال 1391 14:47
گویند که دوزخـــی بود عاشـــق و مست قولی است خلاف دل در آن نتــوان بست گر عاشق و مست دوزخی خواهـــــد بود فردا باشد بهشـت همچـــــون کف دست
-
باران
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1391 12:53
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 می شمارم دانه دانه باران را در خیابانهای بی تـــو وقتی آوار می شود ، جنونی که تازگی ندارد، بر ســـرم خراب تر ازین نمی شوم این روزها...
-
عکس تـــو
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1391 12:51
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 عکس تـــو را به سقف آسمان سنجاق میکنم حال که این روزهــا از فرط دلتنــــگی چشمانم مدام رو به آسمـــان است بگذار تـــو در قـاب چشمانم باشی...
-
نهایت درد
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 20:42
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 من فراموش نکردم من از نهایت درد؛ به بی حسی رسیدم . . .
-
وسوسه سیب
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 19:58
آغوشت را که باز می کنی برایم گناه پدرم آدم را فراموش می کنم بیچاره حق داشت من هم تاب مقاومت ندارم پیش وسوسۀ سیب ! وحید عمرانی
-
مهشید سادات
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 19:53
بانو! آن پیرهن قرمز پولک دارت را بپوش و مثل یک ماهی به آغوش من بیا من هنوز دریا دریا تو را دوست دارم ...
-
تنها تو
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 19:52
دل جز ره عشق تو نپوید هرگز جان جز سخن عشق نگوید هرگز صحرای دلم عشق تو شورستان کرد تا مهر کسی در آن نروید هرگز ابوسعید ابوالخیر
-
تنها تو
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 19:51
دستانت ... دو پیچک ظریفند که عَشَقه وار بر تنۀ قامتم می پیچند و ناپدیدم می کنند حالا دیگر ... از من چیزی نمانده است تنها تویی که پیدایی.. وحید عمرانی
-
نقاب
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 19:43
چشمانم را می بندم نقابت را بردار بگذار صورتت هوایی بخورد!..
-
خدا را دیده ای آیا؟
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 19:42
و هنگامی که میفهمی دگر تنهای تنهایی رفیقی همدمی یاری کنارت نیست و میترسی که رازی با کسی گویی یکی بی آنکه حتی لب تو بگشایی به آغوشی تو را گرم محبت میکند با عشق... گمانم دیده ای او را ؟..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 مردادماه سال 1391 22:09
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بی تو ، مهتابشبی، باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم . در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم...
-
بی نگاهِ عشق
دوشنبه 16 مردادماه سال 1391 10:43
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بی نگاهِ عشق مجنون نیز لیلایی نداشت بی مقدس مریمی دنیا مسیحایی نداشت بی تو ای شوق غزلآلودهی شبهای من لحظهای حتی دلم با من همآوایی نداشت آنقدر خوبی که در چشمان تو گم میشوم کاش چشمان تو هم اینقدر زیبایی نداشت ! این منم پنهان ترین افسانهی شبهای تو آنکه در مهتاب...
-
در نگاهت چیزیست
دوشنبه 16 مردادماه سال 1391 10:27
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ مثل آرامش بعد از یک غم مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد از باران در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟ من به آن محتاجم ... !
-
به نیامدن همیشه ی نگاهت قسم
یکشنبه 15 مردادماه سال 1391 22:37
نه اینکه بی تو نخندم...نه! اما به نیامدن همیشه ی نگاهت قسم, تمام خطوط این خنده های خواب آلود, با های های گریه های شبانه, از رخساره ی خسته و خیسم پاک می شوند!