۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

عمران صلاحی

خدا چه حوصله ای داشت روز خلقت تو

 که هیچ نقص ندارد تراش قامت تو

 

نشسته شبنم حرفی لطیف و روشن وپاک

بروی غنچه ی لبهای پر طراوت تو

 

از این جهنم سوزان دگر چه باک مرا

که آرمیده دلم در بهشت صحبت تو

 

درون سینه ی من اعتقاد معجزه را

دوباره زنده کند دست پر محبت تو

 

فدای این دل تنگم که بی اشاره تو

غبار ره شد و راضی نشد به زحمت تو


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد