بی نگاهِ عشق مجنون نیز لیلایی نداشت
بی مقدس مریمی دنیا مسیحایی نداشت
آنقدر خوبی که در چشمان تو گم میشوم
کاش چشمان تو هم اینقدر زیبایی نداشت!
در گریز از خلوت شبهای بیپایان خود
بی تو اما خوابِ چشمم هیچ لالایی
پشت دریاها اگر هم بود شهری هاله بود
قایقی میساختم آنجا که دریایی نداشت
شعرهایم مینوشتم دستهایم خسته بود
در شب بارانیات یک قطره خوانایی نداشت
حرفهای رفتنت اینقدر پنهانی نبود
یا اگر هم بود ، حرفی از نمی آیی نداشت
بی تو اما صورت این عشق زیبایی نداشت
چشمهایت بس که زیبا بود زیبایی نداشت