۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

۩۞۩ دلــــــتنگی بهـــــــادر ۩۞۩

دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدارا / دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

خانه ی دلبر

نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست

بشنو از دل ، دل حریم کبریاست

نی بسوزد خاک و خاکستر شود

دل بسوزد خانه ی دلبر شود

اسیر عشق تو

گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است


اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است


دل شکسته

بکن معامله ای و این دل شکسته بخر


که با شکستگی ارزد به صد هزار درست


سرو گل اندام

در مذهب ما باده حلال است ولیکن


بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است


کرشمه های تو

خدا چه صورت ابروی دلگشای تو بست


گشاد کار من اندر کرشمه های تو بست


میزهای کوچک کافه

من شیفته ی میزهای کوچک کافه ای هستم


که بهانه نزدیک تر نشستن مان می‌شود…


و من …


روبه روی تو …


می‌توانم تمام شعر‌های نگفته دنیا را یک جا بگویم


…………!

نیکی‌ فیروزکوهی

زن سینه‌های برجسته نیست


موی مش کرده


ابروی برداشته


لبانِ قرمز نیست


زن لباسِ سفید


شب با شکوه عروسی


بوی خوشِ قرمه سبزی

 
هوسِ شب‌های جمعه


قرار‌هایِ تاریکی‌ ، کوچه پشتی‌، تویِ یک ماشین نیست

 
زن خون ریزی


کمر دردِ ماهانه


پوکی استخوان


یک زنِ پا بماه


حال تهوع


استفراغ


درد‌های زایمان


مادر بچه‌ها نیست


زن عصایِ روز‌های پیری


پرستار وقتِ مریضی


رفیقِ پای منقل


مزه بیار عرق دوره‌های دوستانه نیست


زن


وجود دارد

 
روح دارد


قدرت


جسارت


پا به پای یک مرد ، زور دارد


عشق


اشک


نیاز


محبت


یک دنیا آرزو دارد


زن ... همیشه ... همه جا ... حضور دارد


و اگر تمام اینها یادت رفت


تنها یک چیز را به خاطر داشته باش


که هنوز هیچ مردی پیدا نشده


که بخواهد در ایران


جایِ یک زن باشد


معشوق به کام

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است


سلطان جهان هم به چنین روز غلام است


خدایا ؟؟؟؟

خدایا...ﺧﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟
ﺧﻮﺍﺑﺖ ﻣﯿﺎﺩ؟
ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﻡ؟
پرتقال ﭘﻮﺳﺖ ﺑﮑﻨﻢ ؟
 
ﺗﺨﻤﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ...؟
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺮﯼ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﯽ ﻣﻦ ﺑﺸﯿﻨﻢ ﭘﺸﺖ ﻓﺮﻣﻮﻥ . . .؟
 
ﺗﻌﺎﺭﻑ ﻣﯿﮑﻨﯽ ؟
ﻟﻨﮓ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺷﯿﺸﻪ ﺟﻠﻮ ﺭﻭ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻨﻢ ؟
 
جان من ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ! ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ کلا ؟؟؟؟

بیدل

بیدلی در همه احوال خدا با او بود


او نمی دید و از دور خدایا می کرد